بسم الله الرحمن الرحیم
متن انشا نوشته م.خ
سفر خیالی
در داغی آفتاب ظهر جمعه در حالی که کف زمین پا ها یش را می سوزاند و آفتاب صورتش را و مشکلات و حرص و کینه جگرش را چه خوبست اگر سایر قسمت های بدنش می سوزد خیالش در برف و بوران قدم بزند.در جایی که بسیار سرد و سرد است. اما سرمای آنجا ذره ای انسان را نمی آزارد. در جایی که برف و سکوت کنار هم نشسته اند و با تبسمی بر آسمان نگاه می کنند و قدم می زنند. دانه های برف بمانند حبه های قندی هستند که به آرامی کاغذ پایین می آیند و زمین همواره با آغوشی باز انتظارشان را می کشد.راستی چه مهربان خداییست. آسمان ابری سپید و زیبا و همچنان گذشته گنبدوار بر بالای سرمان پابرجابنا کرده.راستی چه مهربان خداییست. همه جا سکوت همه جا سپید همه جا مملو از برف حتی باد هم مزاحم نمیشود.کوه همچنان اسوه ای نیکو ایستاده و ابر ها را بر بالای سرش جمع کرده با هم صحبت میکنند. خورشید هم گرچه نمیتواند ببیند ولی خداوند آنقدر در وجودش معرفت نهاده است که باز هم نوربپاشد.راستی چه مهربان خداییست.شرایط فراهم است همه ی ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند پس چرا نان به غفلت خوریم؟چرا با این همه زیبایی هنوز هم انسانی بی دین باقی مانده ایم؟ ولی او صبور است و او چه مهربان خداییست.پس بیاموز در ظهر گرم و داغ تابستان قدم نهادن در صبح زیبای برفی و زمستان و بدان چه مهربان خداییست و دوباره بیاموز که چه مهربان خداییست و چه مهربان خداییست
ادامه مطلب...
بسم الله الرحمن الرحیم
عصریک جمعه ی دلگیر دلم گفت که بگویم بنویسم که چرا
عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟
هنوزم که هنوز است غم عشق به پایان نرسیده است؟
بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟
چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است؟
عصر این جمعه دیگر وجود تو کنار دل هر بی دل آشفته شود حس!
کجایی گل نرگس؟
می نویسم نامه ای به مولایمان
از:دل کوچک من
به:بزرگی آقا امام زمان(عج)
سلام امام من مولای من سرور من و ای که جانم به فدایت
مولای من من شما راندیده ام ولی میشناسمتان. شما مرا دیده اید و میشناسیدم.
پس از قبل آشنایی کامل با یکدیگر داریم ولی باهم هم صحبت نشده ایم.
بزرگترین آرزوی من هم صحبتی باشما ودیدن روی ماه شماست وسپس در کنار شما بودن وجنگیدن با تمام کفر ویار و یاور مظلومان بودن.امام من اگر بی هرکس بتوانم زندگی کنم بی چهار چیز نمی توانم:
1-خداوند بزرگ و حق تعالی
2-عشق امام حسین(ع)
3-قرآن و نماز
4-وجود مبارک شما
امام من آرزوی دوم من این است که تکالیف و واجبات اولیه دین
رارعایت کنم چون اگر رعایت نکنم چگونه به شما برسم؟
آرزوی بعد من سلامتی پدر و مادرهاست چون بچه ها آنهارا خیلی دوست دارند وبعد از آن موفقیت دانش آموزان در درس هاست و از همه مهم تر احترام به پدر و مادر.
امادعای آخر:
یامهدی ادرکنی
ادامه مطلب...
بسم الله الرحمن الررحیم
موضوع:عاشورا
کربلادرکربلامی ماندا گرزینب نبود
کربلایعنی سرزمین بلایعنی مبارزه ی حق علیه باطل کربلایعنی حماسه سازی امام ویارانش کربلایعنی سربریده ی امام حسین (ع)دربرابراصحاب وفرزندانش کربلایعنی فداکردن جان خودبرای آرامش دیگران کربلایعنی امربه معرف ونهی ازمنکرکربلایعنی بردن مشک بادهان برای رفع عطش طفلان کربلایعنی وصف فدایی هاوکاشانی هاکربلایعنی سجده های یاران امام برروی خاک کربلایعنی دلسوخته ی حسین ازداغ پسر کربلایعنی خواندن خواندن قرآن توسط سربریده کربلایعنی سپرکردن خوددربرابرتیربارها کربلایعنی خطبه های آتشین زینب ها.
بازاین چه شورش است که درخلق عالم است
بازاین چه نوحه وچه عذاوچه ماتم است